به مناسبت سالروز شهادت شهید فهمیده


http://s2.picofile.com/file/7171456127/111.jpg

جنگ با زورگویان

دشمن ناجوانمردانه به خاک ایران حمله کرده بود. می خواست همه جا را بگیرد. آنها به هیچ کس رحم نمی کردند. به هر جا می رسیدند خراب می کردند. هر کس را می دیدند می کشتند. ارتش هنوز آماده نبود. هر طور شده باید جلو آنها گرفته می شد. عده ای از جوانان شهرهای مرزی مقابل آنها ایستادند و با آنها می جنگیدند؛ اما تعداد آنها خیلی کم بود. باید نیروهای بیشتری از تمام ایران به آنجا می رفتند تا جلو آنها را بگیرند وگرنه همه کس و همه چیز را نابود می کردند.

سربازان امام خمینی رحمه الله

امام خمینی رحمه الله رهبر کشور ایران از جوانان خواست به جبهه بروند. خیلی از جوانان به جبهه رفتند. محمدحسین فهمیده هم تصمیم گرفت به جبهه برود. و به حرف رهبرش گوش کند؛ اما او را به جبهه نمی بردند. او 13 سال بیشتر نداشت. او خودش را هر طور شده به جبهه و خط مقدم رساند. خط مقدم نزدیک دشمن بود.

تصمیم مهم

یک روز تانک های زیادی به طرف ایران حرکت می کردند. محمدحسین به نظرش رسید که تانک ها دارند همه را می کشند. او چند نارنجک با خودش برداشت و به طرف تانک ها رفت. در هیچ جای دنیا با نارنجک به جنگ تانک نمی روند؛ اما محمد حسین مجبور بود چون اسلحه بهتری نداشت. او باید هر چه می توانست به تانک نزدیک شود. همین کار را هم کرد. تانک با صدای وحشتناکی به چند قدمی او رسید. او با خودش فکر کرد اگر چند نارنجک را با هم منفجر کند می تواند تانک را از کار بیندازد. او ضامن نارنجک ها را کشید. گرد و خاک زیادی بلند شد. چند لحظه بعد تانک آتش گرفت. محمد حسین دیگر دیده نمی شد. «محمد حسین فهمیده» به آسمان پرکشید. بقیه تانک ها دیگر جلو نیامدند. کار محمدحسین فهمیده همه جا پیچیده بود. او 13 ساله بود.



فهمیده در بیان رهبری

رهبر معظم انقلاب ، می فرمایند:

 زنده نگه داشتن یاد حادثه شهادت دانش آموز بسیجی ، شهید فهمیده از اصالت های دفاع مقدس می باشد .

مقام معظم رهبری د ردیدار با خانواده او در رابطه با فداکاری و شجاعت او فرمودند:

 بروز چنین حوادثی که از تربیت صحیح واصالت های خانوادگی است ، صرفا درمحیط های اسلامی جلوه گری و نور افشانی می کند.    

فهمیده از نگاه آوینی

سید شهیدان اهل قلم ، حاج مرتضی آوینی ، در قسمتی از برنامه پنجم روایت فتح با نامشهری درآسمان شهادت محمد حسین فهمیده را این گونه زیبا ترسیم می کند:

 خرمشهر، از همان آغاز خونین شهر شده بود. خرمشهر، خونین شهر شده بود. آیا طلعت را جز از منظر این آفاق  می توا ن نگریست ؟ آنان درغربت جنگیدند و با مظلومیت به شهادت رسیدند و پیکرهای شان زیر تانک های شیطان تکه تکه شد و به آب و باد و خاک و آتش پیوست . اما... راز خون آشکار شد. راز خون را جز شهدا در نمی یابند. گردش خون در رگ های زندگی شیرین است . اما ریختن آن در پای محبوب ، شیرین تر.

... شایستگان آنانند که قلبشان را عشق تا آن جا انباشته است که ترس از مرگ جایی برای ماندن ندارد. شایستگان جاودانانند. حکمرانان جزایر سرسبز اقیانوس بی انتهای نور، که پرتوی از آن همه کهکشان آسمان دوم را روشنی بخشیده است.  


http://s2.picofile.com/file/7171455806/112.jpg

نظرات 1 + ارسال نظر
مهدی پنج‌شنبه 3 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 12:47 ب.ظ http://shokuhepars.blogsky.com

سلام
با مطالب جدید بروزم

خوشحال میشم تشریف بیارید و نظر بدید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد