شعر/ تو کشته می شوی و نفت دریای شمال یک دلار گران ...

به گزارش پایگاه 598، مهدی صادقی شاعر جوان کشوران در خصوص کشتار مسلمانان بحرین و جنایت آمریکا در منطقه شعری سروده است که به شرح ذیل می باشد.


به ادامه مطلب بروید

ادامه مطلب ...

روزنامه شرق و ماجرای تحریم اخراجی ها

حمید جعفری: «لوئیس بونوئل » اسپانیایی در « آخرین نفس هایم» می نویسد ؛ « باید اعتراف کنم که یک آرزو برایم باقی مانده است؛ خیلی دلم می خواهد وقتی که مردم هر ۱۰ سال یک بار از میان مرده ها بیرون بیایم، خودم را به یک کیوسک برسانم و با وجود تنفری که از...

 

- محمد قاضی مترجم بزرگ ایرانی دوبار در طول حیاتش ازدواج کرد . قاضی که پس از جراجی حنجره ناچار بود دستگاهی روی گلویش بگذارد تا صدایش به گوش برسد درباره ازدواج دومش با خواهر همسر درگذشته اش ‌گفت: «برای صرفه‌جویی در مادرزن.» حالا بحث «جدایی نادر از سیمین» است و صرفه جویی در سینما.

 

- موعد اکران نوروزی فرا رسید. بلیط فیلم « یکی از ما دو نفر » ( میلانی ) فروخته می شود ، مخاطب روی پرده ناگهان «سه درجه تب» را می بیند ! گفته می شود این اتفاق نادر که فقط مختص سینمای ایران است در سینما آزادی رخ داده است و علت آن هم اختلاف بین تهمینه میلانی و رضا سعیدی پور مدیر سینما آزادی است . در اتفاق شگرفی دیگر در همین سینما آزادی اگر متقاضی بلیط «جدایی نادر از سیمین» باشید با گیشه اختصاصی برای «اخراجی ها 3» روبرو می شوید !

 

- در همین حال و احوال ؛ در تازه ترین رشته سوگنامه ها مدعی شدند فیلم فرهادی را ببینیم که فیلم ده نمکی فروش نداشته باشد . آخر چرا ؟ مگر نه اینکه هر دو فیلم با حمایت معاونت سینمایی به مدیریت «جواد شمقدری» ساخته شده است ؟ مگر نه اینکه اگر فیلم «ده نمکی» هم اکران نشده بود باز هم فیلم «فرهادی» همین میزان گیشه را فتح کرده بود؟

 

- فارغ از مباحث فنی و سینمایی ، من نوعی چرا باید فیلم «فرهادی» را ببینم و فیلم «ده نمکی» را تحریم کنم ؟ «ده نمکی» و «فرهادی» مگر چه فرقی با هم دارند ؟! باز «ده نمکی» شم ژورنالیستی دارد که «فرهادی» آن را هم ندارد ؛ آخر مگر می شود آدم هر باری اظهار نظر می کند و بعد از آن عذرخواهی ، هر دو را تکذیب کند؟! هنرمند به آنچه منتشر می کند باید دست کم خود به اصول آن اثر متعهد باشد . وقتی «فرهادی» در همین فیلم آخرش به نقد اخلاق اجتماعی می پردازد چرا باید در فضایی که بی اخلاقی حاکم است سکوت کند ؟ در این قیاس هم باز «ده نمکی» پیشی دارد ، چرا که اگر اخراجی ها می سازد به اصول سیاسی اش اعتقاد دارد و همان را عملی می کند ، دست کم تکلیفش با مخاطب معلوم است ، اما شما چه آقای «فرهادی»؟ اگر قرار است تحریمی در کار باشد باید هر دو فیلم تحریم شود!

 

- بدل ماجرا صحبت های «فرهادی» در جشن چهاردهم خانه سینما بود ، که اگر «فرهادی» از «بیضایی» و «نادری» و «فراهانی» گفت چرا عذرخواهی می کند و می گوید؛ حرف هایم بد نقل شده ؟ حالا این به کنار ، وقتی هم عذر خواهی می کند چرا بعد از اینکه در جشنواره ها راضی نگه اش می دارند نه گذاشته و نه برداشته می گوید ؛ من عذر خواهی نکردم ! حرف هایم بد تعبیر شده ! آخر کدام را باید باور کرد قسم حضرت عباس یا دم ...

 

ماجرا از توقف فیلمبرداری جدایی نادر از سیمین به دستور معاونت سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و در عین حال تداوم فیلمبرداری فیلم شروع شد . گویا هیچ ابلاغیه ای درباره لغو پروانه ساخت فیلم «جدایی نادر از سیمین» به دست «فرهادی» نرسید و این کارگردان همچنان به ادامه فیلمبرداری فیلم خود مشغول بود. «اصغر فرهادی»، «نگار اسکندرفر» و بانک ... تهیه این فیلم را به عهده داشتند . انتشار این اطلاعات باعث شد تا فرهادی و بانک ... واکنش شدیدی به این ماجرا نشان دهند . روابط عمومی همان بانک با چند جریده و ژورنال تماس گرفتند و با خوش رویی هرچه تمام‌تر و خیلی محترمانه خواستار پایان گزارش های این چنینی درباره جدایی نادر از سیمین شدند و گفتند: و گرنه هر چه دیده اید از چشم خودتان دیدید! فرهادی هم با چند روزنامه نگار تماس گرفت . بخت آور همسر فرهادی هم در غیاب این کارگردان به هر ترتیبی که بود پای همین چند نفر را به دفتر فیلمسازی شان باز کرد تا فیلم را برای شان به نمایش بگذارد .

 

- «لوئیس بونوئل » اسپانیایی در « آخرین نفس هایم» می نویسد ؛ « باید اعتراف کنم که یک آرزو برایم باقی مانده است؛ خیلی دلم می خواهد وقتی که مردم هر ۱۰ سال یک بار از میان مرده ها بیرون بیایم، خودم را به یک کیوسک برسانم و با وجود تنفری که از رسانه های جمعی دارم، چند روزنامه بخرم، این آخرین آرزوی من است: روزنامه ها را زیر بغل بزنم، بعد کورمال کورمال به قبرستان بر گردم و از فجایع این جهان باخبر شوم. سپس با خاطری آسوده در بستر امن گور خود دوباره به خواب روم.» ای کاش الگوهای «فرهادی» هم مثل خرس هایی که شکار می کند جهانی بودند .



پی نوشت : وبلاگ مسعود ده نمکی