برای مهندس موسوی دعا کنیم» عنوان سرمقالهی روزنامهی جام جم به قلم مهدی فضائلی است که در آن میخوانید؛ بهترین دعا برای انسانهایی که در سراشیبی سقوط قرار میگیرند و امیدی به بازگشت آنها نیست، آن است که فرصت سقوط از آنها گرفته شود و حداقل در نقطهای متوقف شوند.
امام راحل (ره) از همین منظر شعار «مرگ بر صدام» در دوران دفاع مقدس را دعایی خیرخواهانه در حق صدام میدانستند. معالاصف سرنوشت برخی یاران دیروز انقلاب به چنین نقاطی رسیده است.
سقوط مهندس میرحسین موسوی از زمانی آغاز شد که باور کرد او محور سخن حق است و هر چیزی غیر از نظر خود را مردود شمرد. او با پوشش نفاقآلود از تعالیم اسلام و خط امام (ره) در مقابل قانون، اندیشهها و آرمان امام و حتی اسلام ایستاد و مصداق این آیه قرآن شد که: "اذا قیل لهم لا تُفسِدوا فی الارض قالوا انّا نَحنُ مُصلِحون. اَلا اِنَّهُم هُمُ المُفسِدون ولکِن لاتشعرون" (بقره آیه 11 و 12)
چون به آنان گفته شود که در زمین فساد مکنید، میگویند، ما مصلحانیم. آگاه باشید که اینان خود تبهکارانند و نمیدانند.
قرآن در آیات پیشین، اینان را فریبکارانی میخواند که در دلهاشان مرضی است. نپذیرفتن قانون و عدم تمکین در برابر آن، زیر پا گذاشتن آشکار اندیشهها و آرمانهای امام(ره)، حمایت از آشوبطلبان و مورد حمایت سران استکبار و دشمنان اسلام و مردم ایران قرار گرفتن، یکی پس از دیگری مسیر سقوط نخست وزیر دوران دفاع مقدس را رقم زد و هر گام که میگذشت دلسوزان امید داشتند مهندس در نقطهای به خود آید و متوقف شود اما این امید محقق نشد و کار به جایی رسید که هتاکان و حریمشکنان عاشورای حسینی از سوی وی «مردم خداجوی» خوانده شدند. لقبی که آشوبطلبان هم نتوانستند باور کنند و دنبال میگشتند که آقای موسوی این لقب را به کدامشان داده است!
باز هم به آقای میرحسین موسوی مهلت داده شد اما ظاهراً این مهلتها بلای جان وی شده است چرا که در جدیدترین موضعگیری وی به اعدام تروریستهای پژاک و گروه تندر که دستشان به خون انسانهای پاک آغشته است، اعتراض کرده و آنها را «مظلوم» خوانده است. روشنفکرترین زن ایران! یعنی خانم رهنورد نیز اعدام یکی از تروریستهای زن را «خشونت در حق لطیفترین بندگان خدا» دانسته است. میدانید این «مظلومان» و «لطیفترین بندگان خدا» چه کسانی بودند؟ دادستان تهران روز گذشته چنین توضیح داد: «اقدامات این سه نفر (فرزاد کمانگر، فرهاد وکیلی و علی حیدریان) شامل تهیه خانه تیمی در تهران به منظور انجام عملیات انفجاری و تروریستی به علاوه استفاده از اوراق جعلی شناسایی بود. همچنین در تحقیقات بعدی از معدومین 17 کیلوگرم مواد منفجره و مقادیر زیادی سلاح گرم از جمله 57 گلوله آر پی جی و 600 عدد فشنگ جنگی کشف شده بود».
به گفته دادستان تهران تحقیقات بعدی نشان داده است که «متهمان از سال 1377 در صدد انجام اقدامات خرابکارانه بودند، اما شروع کار آنها بعد از تشکیل گروهک مسلح پژاک (گروهکی شدیدا چپگرا که به گفته سیمون هرش خبرنگار آمریکایی هم از ایالات متحده و هم از اسرائیل کمک دریافت میکند. اعضای این گروهک بارها در مرزهای غربی و شمال غرب ایران عملیات تروریستی انجام داده و صدها نفر را تاکنون زخمی کرده یا به شهادت رساندهاند) بوده است و در این راستا موفق به انفجار بمب در ساختمانهای فرمانداری و اداره کل بازرگانی کرمانشاه هم شده بودند اما خوشبختانه علیرغم برنامهریزی برای عملیات انفجاری در تهران دستگیر شدند».
دادستان تهران افزوده است: «شیرین علم هولی (یعنی همین لطیفترین بنده خدا) در تاریخ 6/3/ 87 در تهران به دنبال انجام یک مأموریت انفجاری در مقر سپاه پاسداران دستگیر شده و هر چهار محکوم به طور مستقیم در مأموریتهای تروریستی از سوی پژاک نقش داشته و از آنها مواد منفجره کشف شده است.»
به گفته جعفری دادستان تهران، نفر پنجم یعنی مهدی اسلامیان از اعضای گروهک ضدانقلابی تندر بوده که در انفجار حسینیه ره پویان وصال شیراز که منجر به شهادت 14 نفر از مردم متدین شیراز شد، نقش داشته است.
مواضع و اظهارنظرهای آقای موسوی و همسرش آنقدر موهن و زشت است که نقد و پاسخ منطقی به آنها نیز ملالآور خواهد بود، حال این سؤال عبرتانگیز به ذهن خطور میکند که یک انسان چقدر میتواند سقوط کند و چرا؟
پاسخ این سؤال را نگارنده در یک کلام میبیند و آن آلوده شدن به صفت «استکبار» است. صفتی که ابلیس به آن آلوده شد و سرنوشتش چنان شد که خداوند در قرآن فرمود.
همگی برای مهندس موسوی دعا کنیم!